آیا حیوانات و هوش مصنوعی می توانند درون گرا باشند؟

به گزارش علمی نیوز و به نقل از Psychology Today، ماه گذشته، مقالهای را همراه با هدر براونینگ در مجله مطالعات آگاهی منتشر کردم درباره احتمال اینکه عوامل غیرانسانی، مانند حیوانات و هوش مصنوعی، بتوانند درون خود را بررسی کنند.
درون نگری ممکن است یک موضوع فلسفی بسیار مورد بحث باشد، اما درک معمولی از این اصطلاح به عنوان نوعی بازتاب وضعیت ذهنی خود شخص، نحوه درک فیلسوفان، روانشناسان و دانشمندان علوم شناختی را از نزدیک نشان می دهد.
درون نگری نوعی فراشناخت است که در آن عوامل از حالات ذهنی فعلی خود مانند افکار و نیز گذشته آگاه هستند.
متأسفانه، اکثریت بزرگ تحقیقات در این زمینه خود را به انسان محدود کرده است. ممکن است کسی فکر کند که این به دلیل شک و تردید افراطی است که حیوانات دارای هر نوع فرآیندهای ذهنی پیچیده ای هستند، اما فقدان شواهد برای این ظرفیت ممکن است به دلیل فقدان تحقیق باشد، نه فقدان این توانایی.
کامر و فرانکیش، که یک شماره ویژه را در مجله مطالعات آگاهی رهبری میکردند، مقالهای هدفمند منتشر کردند که در آن سعی کردند یک چارچوب کلی غیرانسانمحور (که انسان محور است) برای چگونگی درک و مطالعه درون نگری ارائه دهند. با این حال، علیرغم این سوال واضح که چگونه باید در مورد این مسائل در رابطه با حیوانات و هوش مصنوعی فکر کنیم، نویسندگان زمان زیادی را روی این سیستمهای غیرانسانی صرف نکردند، بنابراین ما انگیزهای برای نوشتن یک مقاله پاسخ برای بررسی بیشتر این سؤالات کردند. عمق.
در ابتدا، تعدادی از پارادایمهای تجربی را شرح دادیم که میتوانیم از آنها برای وادار کردن حیوانات به «گزارش خود» استفاده کنیم. در حالی که بسیاری فکر می کنند این غیرممکن است، ما استدلال کردیم که حداقل پارادایم های شبه گزارشی مانند گزارش غیرمستقیم و همچنین گزارش نمادین/غیر نمادین وجود دارد تا به حالات ذهنی حیوانات دیگر دست پیدا کنیم.
ثانیاً، ما استدلال کردیم که استفاده از چارچوب پیچیدگی آسیبشناختی من میتواند به ما کمک کند تا بفهمیم چه نوع درونبینی برای حیوانات بسته به تاریخچه زندگی (شیوههای زندگی بومشناختی) که برای آن تکامل یافتهاند، ارزش دارد. در اینجا، مهم است که نه تنها در داستان سرایی تکاملی شرکت کنیم، بلکه باید سناریوهای قابل قبول و شواهد تجربی برای فواید تناسب اندام که اشکال درون نگری برای حیوانات فراهم می کند، ارائه دهیم. به عنوان مثال، ما برخی از کارهای اخیر را در مورد واکنش حیوانات به ترفندهای جادویی و همچنین رفتار حیوانات که به منظور فریب همنوعان است مورد بحث قرار می دهیم و فرض می کنیم که چنین رفتاری در گونه هایی با زندگی بسیار اجتماعی به دلیل نیاز به پیش بینی رفتار دیگران تکامل می یابد. و همچنین برای درک حالات ذهنی آنها، به عنوان مثال زمانی که پرندگان غذا را از دیگران پنهان می کنند. اگر برخی از افراد جامعه فاقد این توانایی باشند، تناسب اندام (تولید مثل و شانس بقا) آنها کاهش می یابد و به درستی می توان آنها را آسیب شناسی دانست.
در نهایت، ما استدلال میکنیم که دیدگاه انطباقگرایانه مشابهی به ما کمک میکند تا به این فکر کنیم که چه نوع درونبینی در سیستمهای هوش مصنوعی برای بهبود تواناییهای آنها ایجاد کنیم. مطالعه درون نگری در حیوانات به ما کمک می کند تا بفهمیم درون نگری در سیستم هایی بسیار متفاوت با خودمان چه اشکالی دارد. در واقع، ما ممکن است اشکال جدیدی از درون نگری ایجاد کنیم که انسان ها قادر به انجام آن نباشند. برای نتیجه گیری، نباید شکلی که برخی از پدیده های ذهنی در انسان به خود می گیرد را با نحوه نمایش آنها در موجودات دیگر اشتباه بگیریم.